هر شب پیش از آنکه در هیاهوی روز و خستگیهایش غرق شویم، فرصتی کوتاه برای شارژ کردن باتری روح وجود دارد. یک دستورالعمل ساده و عاشقانه از پدری به دخترش که کلید اتصال به اقیانوسی از آرامش و قدرت است: چهار گام معنوی که به اندازه ختم قرآن، شفاعت انبیا، رضایت تمام مؤمنان و ثواب حج و عمره ارزش دارد. این نسخه شفابخش، تنها یک راز شخصی میان پیامبر(ص) و حضرت زهرا(س) نبود؛ بلکه نقشه راه ساختن شخصیتی استوار و با بصیرت است. شخصیتی که در توفان حوادث و فشارهای اجتماعی، قطبنمای درونیاش را گم نمیکند و شجاعت ایستادن پای حقیقت را دارد. اما اگر جامعهای، بهویژه نخبگان و پیشروانش، از این منبع قدرت درونی غافل شوند و این ارتباط روزانه را از دست بدهند، چه اتفاقی برای وجدان بیدار آن جامعه میافتد؟
برای بررسی این پیوند عمیق میان معنویت فردی و مسئولیت اجتماعی، پای صحبتهای حجتالاسلاموالمسلمین دکتر علی نهاوندی، رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی و پژوهشگر دینی نشستهایم تا از منظر کلام فاطمی، این موضوع را واکاوی کنیم.

تحلیل چرایی غفلت خواص در بزنگاههای تاریخی از منظر خطبه فدکیه
حجتالاسلام نهاوندی در ابتدا با اشاره به اهمیت پیوند میان معرفت نظری و دستورالعملهای عملی در سبک زندگی اسلامی، به تبیین یک حدیث ژرف و کاربردی از پیامبر اکرم(ص) خطاب به حضرت فاطمه زهرا(س) پرداخته و میگوید: برای ورود به بحث، شایسته است به روایتی نورانی به عنوان یک نقشه راه عملی در زندگی روزمره توجه کنیم. حضرت صدیقه طاهره(س) نقل میفرمایند: «دَخَلَ عَلَیَّ رَسُولُ اللهِ(ص) وَ قَدْ فَرَشْتُ فِرَاشِی لِلنَّوْمِ» یعنی «هنگامی که رختخواب خود را برای خوابیدن آماده کرده بودم، پدرم رسول خدا(ص) بر من وارد شد». در این هنگام، پیامبر اکرم(ص) خطاب به ایشان فرمودند: «یَا فَاطِمَةُ! لَا تَنَامِی إِلَّا وَ قَدْ عَمِلْتِ أَرْبَعَةً: خَتَمْتِ الْقُرْآنَ، وَ جَعَلْتِ الْأَنْبِیَاءَ شُفَعَاءَکِ، وَ أَرْضَیْتِ الْمُؤْمِنِینَ عَنْ نَفْسِکِ، وَ حَجَجْتِ وَ اعْتَمَرْتِ»؛ یعنی «ای فاطمه! به خواب مرو، مگر آنکه چهار عمل را بجا آورده باشی: قرآن را ختم کنی، پیامبران را شفیعان خود گردانی، مؤمنان را از خود راضی کنی و حج و عمره بجا آوری». (عوالم العلوم و المعارف، ج ۱۱، ص۸۵۷) این حقیقت که پیامبر اعظم(ص) چنین توصیهای را به شخصیتی با جایگاه معنوی حضرت زهرا(س) مطرح میکنند، نشان از عمق تأثیر و اهمیت بنیادین این اعمال در تعالی روح انسان دارد. وی در تشریح این چهار دستورالعمل عمیق و در عین حال ساده، تبیین میکند: حضرت زهرا(س) پس از این توصیه، از پدر بزرگوارشان پرسیدند چگونه میتوان این چهار عمل بزرگ را در زمانی کوتاه پیش از خواب به انجام رساند؟ پیامبر(ص) با تبسمی پاسخ دادند راهکارهای بسیار سادهای برای تحقق این اهداف بزرگ وجود دارد. ایشان فرمودند: «هرگاه سه مرتبه سوره توحید را بخوانی، گویی قرآن را ختم کردهای و هرگاه بر من و پیامبران پیش از من صلوات بفرستی، ما در روز قیامت شفیعان تو خواهیم بود و زمانی که برای مؤمنان استغفار کنی، همگی آنان از تو راضی خواهند شد و در نهایت، هرگاه تسبیحات اربعه را بگویی، ثواب حج و عمره را بدست آوردهای. این اعمال که شاید در مجموع کمتر از یک دقیقه به طول انجامد، روح انسان را در هنگام خواب که از کالبد مادی فاصله میگیرد، تطهیر کرده، به آن شفافیت میبخشد و از ورود وسوسههای شیطانی و تأثیرات منفی بر ضمیر ناخودآگاه انسان جلوگیری میکند.
۴ عمل ساده با آثاری شگرف
این استاد حوزه و دانشگاه در پاسخ به این پرسش که فلسفه و حکمت نهفته در این توصیههای به ظاهر ساده چیست و چگونه میتوانند چنین تأثیرات عمیقی بر روح و روان انسان داشته باشند، تشریح میکند: روح انسان پس از خواب از بین نمیرود، بلکه حی و زنده است و در آن حالت، قابلیت تجلی و تطهیر بیشتری مییابد. این اعمال ساده، روح را جلا داده و آن را برای دریافت الهامات رحمانی آماده میکند. تأثیر این اذکار صرفاً به ثواب اخروی محدود نمیشود، بلکه در کیفیت خواب، رؤیاها و حتی آرامش روانی فرد در زندگی روزمره تأثیر مستقیم دارد و این، خود سپری قدرتمند در برابر آفات روحی و روانی است.
استاد نهاوندی کانون بحث را به تحلیل فرازی کلیدی از خطبه فدکیه حضرت صدیقه طاهره(س) معطوف کرده و میافزاید: پس از این مقدمه، به تحلیل نکتهای بنیادین از خطبه تاریخی حضرت زهرا(س) میپردازم که در مسجد و در حضور مهاجرین و انصار ایراد شد. حضرت در بخشی از این خطبه که مدخل ورود ایشان به مسئله احقاق حق است، اینگونه جامعه آن روز را مورد خطاب قرار میدهند: «یَا مَعْشَرَ النَّقِیبَةِ وَ أَعْضَادَ الْمِلَّةِ وَ حَضَنَةَ الْإِسْلَامِ! مَا هَذِهِ الْغَمِیضَةُ فِیحَقِّی وَ السِّنَةُ فِی ظُلَامَتِی؟»؛ یعنی «ای گروه نقبا (بزرگان)، ای بازوان ملت و ای حافظان اسلام! این غفلت و چشمپوشی در مورد حق من و این سهلانگاری در برابر ظلمی که بر من رفته است، برای چیست؟». نکته بسیار مهم در این خطاب، صفاتی است که حضرت برای مهاجرین و انصار به کار میبرند. ایشان با این القاب، خدمات، مجاهدتها و سوابق درخشان آنان را در تأسیس و حراست از اسلام مُهر تأیید میزنند؛ مهاجرینی که از تمام دارایی و حیثیت خود گذشتند و انصاری که با جان و مال، آنان را یاری کردند. حضرت با این کار، سابقه مثبت آنها را انکار نمیکنند اما بلافاصله آنها را به دلیل سکوت و انفعال کنونیشان به محاکمه میکشند.
ملاک، حال فعلی افراد است نه سوابق گذشته
این پژوهشگر دینی در پاسخ به این پرسش که این دوگانگی در کلام حضرت زهرا(س) که از یک سو خدمات گذشته مهاجرین و انصار را تأیید میکنند و از سوی دیگر آنان را به شدت مورد عتاب قرار میدهند، چگونه قابل تحلیل است و چه درسی برای امروز ما دارد، توضیح میدهد: این رویکرد، یک اصل قرآنی و اسلامی است که در آن، سوابق افراد بهتنهایی برای قضاوت کافی نیست، بلکه ملاک، حال فعلی افراد است. قرآن کریم نیز همین رویه را در قبال علمای بنیاسرائیل به کار برده است. در آیاتی، خداوند از دانش و علم آنان تمجید کرده و میفرماید: «أَوَلَمْ یَکُنْ لَهُمْ آیَةً أَنْ یَعْلَمَهُ عُلَمَاءُ بَنِی إِسْرَائِیلَ» (شعراء، ۱۹۷)؛ یعنی «آیا همین نشانه برایشان کافی نیست که علمای بنیاسرائیل از آن آگاهاند؟». این آیه، سند علمیت و اجتهاد آنان را تأیید میکند، بهویژه در مقاطعی که به علم خود عمل کرده و در برابر انحرافاتی چون ثروتاندوزی قارون ایستادند. اما همین قرآن، آنگاه که این علما حق را شناختند ولی آن را کتمان کردند، آنان را مورد لعن قرار میدهد: «...فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الْکَافِرِینَ».
(بقره، ۸۹)حجتالاسلام نهاوندی در پایان با تأکید بر این اصل محوری، خاطرنشان میکند: این نشان میدهد داشتن علم و سابقه درخشان، مصونیت نمیآورد. حضرت زهرا(س) نیز با همان منطق قرآنی، به مهاجرین و انصار یادآوری میکند شما که روزی بازوان و حافظان اسلام بودید، چرا امروز با وجود داشتن قدرت، توانایی و آگاهی (وَ لَکُمْ طَاقَةٌ بِمَا أُحَاوِلُ وَ قُوَّةٌ عَلَی مَا أَطْلُبُ) در برابر انحراف مسیر خلافت سکوت کردهاید؟ این پرسش حضرت زهرا(س)، صرفاً یک گلایه تاریخی نیست، بلکه یک سؤال بنیادین برای تمام اعصار است. باید به واکاوی این مسئله پرداخت که چه عوامل و زمینههایی موجب ضعف، سستی، غفلت و سهلانگاری خواصی میشود که روزی خود از پایهگذاران و مجاهدان یک نهضت بودهاند؟ پاسخ به این سؤالات و درک آنها، درسی حیاتی برای امروز ماست تا از تاریخ عبرت بگیریم و همواره ملاک را بر عمل به حق در زمان حال قرار دهیم، نه افتخار به سوابق گذشته.




نظر شما